کد مطلب:317003 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:361

قصه ی ولادت آن حضرت
هنگامی كه حضرت عباس علیه السلام از ام البنین علیهاالسلام متولد شد قنداقه ی این



[ صفحه 30]



نوزاد نورانی را به دست حضرت علی علیه السلام دادند. امام علیه السلام كودك را محكم در آغوش گرفته و به سینه ی خود چسبانید. سپس آستین های طفل نورسیده را بالا زد و در حالی كه مرتب به بازوهای او نگاه می كرد مثل ابر بهاران، اشك از دیدگان مباركش جاری می شد. امام علیه السلام در حال گریه و اشك، دست ها و بازوهای عباس را می بوسید و می بوسید. ام البنین علیهاالسلام كه بسان هر مادری انتظار داشت كه شوهرش از تولد فرزندش مسرور و شادمان شود، از مشاهده ی اندوه و گریه و بوسه های حضرت علی علیه السلام حیرت زده و نگران شد و سئوال كرد: «یا امیرمؤمنان! گریه شما من را به تعجب واداشته است، آیا فرزندم عیب و نقصی دارد كه اینطور گریه می كنی و بر بازوهای او بوسه می زنی؟ در حالی كه باید از تولد این كودك زیبا مسرور و شادمان باشید».

حضرت علی علیه السلام با صدایی بغض آلود و لحنی سراسر اندوه فرمود: «فرزند تو هیچ نقصی ندارد ولی چون به این دو دست نگاه كردم و به یاد مصائب وارد بر این طفل افتادم گریه ام گرفت»

ام البنین علیهاالسلام با نگرانی پرسید: «این طفل چه سرنوشتی خواهد داشت و چه بر سر طفل شیرخوار من خواهد آمد؟!» حضرت علیه السلام فرمود: «دستان كودكت در راه یاری برادر مظلومش حسین علیه السلام از بدن جدا خواهد شد.»

در اینجا بود كه ام البنین علیهاالسلام و سایر زنان حاضر به گریه افتادند و مجلس شادی و جشن جای خود را به نوحه و گریه و زاری داد!

وقتی حضرت علی علیه السلام این صحنه را دیدند و متوجه شدند كه



[ صفحه 31]



ام البنین علیهاالسلام غمگین شده است، برای تسلی و آرامش دل ام البنین علیهاالسلام كه مانند دل هر مادر پاك و مهربان و دلسوزی نگران آینده و سرنوشت كودك خود است، فرمودند: «ای ام البنین! اندوهناك مباش! فرزندت عباس دارای مقامی بس عظیم در نزد خداوند متعال است. خداوند متعال به جای دو دست قلم شده اش دو بال به او مرحمت خواهد كرد كه با آنها همراه با فرشتگان در بهشت برین پرواز كند».

ام البنین علیهاالسلام كه به شوهر جوانمردش بسیار اعتماد دارد، چون این سخن دلنواز را شنید دلش آرام گرفته و بسیار مسرور گشت و خدای را سپاس گفت [1] .


[1] برگرفته شده از كتاب «كرامات حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام» سيدعلي حسيني، با اندكي دخل و تصرف.